گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 275 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
عـاصی شدم ، بریـدهام از اینهمه عـذاب
از گـریـههـای هـرشبـهام روی رختـخواب
ده سـال مـیشـود کـه بـرایـم غـریبـهای
ده سال مـیشود کـه خـرابـم، فقـط خراب
شایـد تـو هـم شبیـه دلـم درد مـیکشـی
شاید تو هم همیشه خودت را زدی به خواب
از مـن چـه دیـدهای کـه رهـایم نمیکنی؟
جـز بیقـراری و غـم و انـدوه و اعتصاب؟
جــز فکـرهـای منفـی و تصمیـمهای بـد
جـز قـرصهای صورتـی ضـد اضطراب؟
اصـلا تـو بـهتـرین بشـری، مـن بدم بدم
بگـذار تـا فرو بـروم تــــوی منــجلاب
زهرا شعبانی
برچسبها:
زهرا ,
زهرا شعبانی ,
عاصی ,
رختخواب ,
گریه ,
عذاب ,
غریبه ,
دلم ,
بیقراری ,
اعتصاب ,
قرص های صورتی ,
ضد اظطراب ,
منجلاب ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 285 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
حال من خوب است اما با تو بهتر میشوم
آخ تا میبینمت یک جور دیگر میشوم
با تو حس شعر در من بیشتر گل میکند
یاسم و باران که میبارد معطر میشوم
در لباس آبی از من بیشتر دل میبری
آسمان وقتی که میپوشی کبوتر میشوم
آنقدرها مرد هستم تا بمانم پای تو
میتوانم مایهی گهگاه دلگرمی شوم
میل، میل توست اما بیتو باور کن که من
در هجوم بادهای سرد پرپر میشوم
مهدی فرجی
برچسبها:
مهدی فرجی ,
لباس آبی ,
دل ,
هجوم ,
بادهای سرد ,
پرپر ,
شعر عاشقانه ,
آسمان ,
کبوتر ,
باران ,
یاس ,
معطر ,
حس شعر ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 274 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را
هوای تنگ غروب و شب خیابان را
اگر چه پنجرهها را گرفتهای از من
نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را
بهار، بیتو در این خانه گل نخواهد داد
هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را
بیا که تابستان، با تو سمت و سو بدهد
نگاه شعله ور آفتابگردان را
تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد
و بیپرندگی عصرهای آبان را
سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم
اگر به خانهام آوردهای زمستان را
بریز، چارهی این عشق، قهوهی قجریست
که چشمهای تو پر کردهاند فنجان را
اصغر معاذی
برچسبها:
اصغر معاذی ,
معاذی ,
قهوه قجری ,
قهوه ,
عشق ,
چشم ,
فنجان ,
خانه ,
زمستان ,
پرنده ,
عصر ,
آبان ,
بال ,
گرم ,
غم پاییز ,
پاییز ,
شعله ,
آفتابگردان ,
عطر ,
دیوانه ,
گلدان ,
بهار ,
خلوت ,
گنجشک ,
پنجره ,
تنگ غروب ,
هوای تنگ غروب ,
غروب ,
شب خیابان ,
خیابان ,
شب ,
دل دیوانه ,
ابر و باران ,
ابر ,
باران ,
شعر ,
شعر عاشقانه ,
تابستان ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 873 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
نه نغمه نی خواهم و نه طـرف چمـن
نـه یـار جـوان نه بـاده صـاف كـهـن
خواهم كه به خلوتكده ای از همه دور
من باشم و من باشم و من باشم و من
مهدی اخوان ثالث
برچسبها:
مهدی اخوان ثالث ,
اخوان ثالث ,
نغمه نی ,
نغمه ,
نی ,
طرف چمن ,
یار ,
جوان ,
باده صاف ,
کهن ,
خلوتکده ,
من ,
شعر ناب ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 337 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
نـامـه
یک نامهام، بدون شروع و بدون نام
امروز هم مطابق معمول ناتمام
خوشكردهام كنارتو دل واكنم كمی
همسایهی همیشهی ناآشنا، سلام
از حال و روز خودكه بگویم، حكایتی است
بی صفحه زندگانی، بی روح و كم دوام
جویای حال از قلم افتادهها مباش
ایام خوش خیالی و بیحالیات، به كام
دردی دوا نمیكنــد از متن تشنهام
چیزی شبیه یک دل در حال انهدام
در پیشگاه روشن آیینه میزنم
جامی به افتخار تو با باد روی بام
باشد برای بعد اگر حرف دیگری است
تا قصهای دوباره از این دست، والسلام
ناصر حامدی
برچسبها:
ناصر حامدی ,
غزل ,
نامه ,
بدون نام ,
بی نام ,
دل ,
همسایه ,
جکایت ,
زندگانی ,
روح ,
قلم ,
از قلم افتاده ,
ایام ,
خوش خیالی ,
کام ,
درد ,
دوا ,
متن ,
تشنه ,
انهدام ,
آیینه ,
روشن ,
جام ,
افتخار ,
قصه ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 461 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
آبشار نوژیان با ارتفاع ۹۵ متر وعرض تاج ۵ متر از مرتفعترین آبشارهای جهان در شهر خرمآباد واقع شده است.
این آبشار در ۳۸ کیلومتری جنوب شرقی خرم آباد (بخش پاپی) است.
آبشار نوژیان چهل و ششمین اثر ملی است که توسط سازمان میراث فرهنگی در ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت.
برچسبها:
آبشار نوژیان ,
خرم آباد ,
لرستان ,
ایران ,
بلندترین آبشار ,
میراث فرهنگی ,
میراث طبیعی ,
اثر ملی ,
بخش پاپی ,
قلعه گل ,
تاف ,
کوه تاف ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 280 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای
بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو
خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
من همگی تراستم مست می وفاستم
با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن
ای دل پاره پارهام دیدن او است چارهام
او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو
گر نه سماع بارهای دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کردهای در همه دردمیدهای
چون دم توست جان نی بینی ما فغان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو
گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن
هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو
کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن
شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا
گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن
باده بنوش مات شو جمله تن حیات شو
باده چون عقیق بین یاد عقیق کان مکن
باده عام از برون باده عارف از درون
بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن
از تبریز شمس دین میرسدم چو ماه نو
چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن
مولانا
برچسبها:
مولوی ,
مولانا ,
دوش ,
دلا ,
شمس تبریزی ,
چراغ ,
ماه نو ,
باده ,
عارف ,
بوی دهان ,
زبان ,
عقیق ,
مات ,
دایه ,
مادر ,
ناشتا ,
سبو ,
بامداد ,
ناله ,
کار دلم ,
جان ,
کارد به اشتخوان ,
استخوان ,
کارد ,
نفخ ,
نوا ,
سماع ,
دل پاره ,
چاره ,
تیر ,
کمان ,
وفا ,
شراب ,
بار ,
روز الست ,
لامکان ,
خواجه ,
بندگی ,
خربزه ,
باده خاص ,
خمشان ,
بی گناه ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 322 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانهی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهی خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامهات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بیکلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
برچسبها:
پروین اعتصامی ,
محتسب و مست ,
مست و محتسب ,
پیراهن ,
افسار ,
مست ,
جرم ,
ره ,
قاضی ,
نیمه شب ,
والی ,
داروغه ,
غرامت ,
تار و پود ,
پود و تار ,
هشیار ,
هوشیار ,
درهم ,
دینار ,
شرع ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 292 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
محتسب در نیمه شب جایی رسید
در بن دیوار مستی خفته دید
گفت هی مستی چه خوردستی بگو
گفت ازین خوردم که هست اندر سبو
گفت آخر در سبو واگو که چیست؟
گفت از آنک خوردهام گفت این خفیست
گفت آنچ خوردهای آن چیست آن
گفت آنک در سبو مخفیست آن
دور میشد این سؤال و این جواب
ماند چون خر محتسب اندر خلاب
گفت او را محتسب هین آه کن
مست هوهو کرد هنگام سخن
گفت گفتم آه کن هو میکنی
گفت من شاد و تو از غم منحنی
آه از درد و غم و بیدادیست
هوی هوی میخوران از شادیست
محتسب گفت این ندانم خیز خیز
معرفت متراش و بگذار این ستیز
گفت رو تو از کجا من از کجا
گفت مستی خیز تا زندان بیا
گفت مست ای محتسب بگذار و رو
از برهنه کی توان بردن گِرو
گر مرا خود قوت رفتن بدی
خانهی خود رفتمی وین کی شدی
من اگر با عقل و با امکانمی
همچو شیخان بر سر دکانمی
مولانا
برچسبها:
مولانا ,
مست ,
محتسب ,
گفت ,
مولوی ,
شعر ,
عقل ,
هوهو ,
سبو ,
نیمه شب ,
,
|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 307 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
غمخوار من، به خانهی غمها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
میبینمت، برای تماشا خوش آمدی
راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق، ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
فاضل نظری
برچسبها:
فاضل نظری ,
نظری ,
فاضل ,
غمخوار ,
خانه غم ,
خوش آمدی ,
سنگ ,
نجات ,
شب ,
گیسو ,
دوست ,
آخرین شب دنیا ,
دنیا ,
ماجرا ,
دریا ,
قایق شکسته ,
برف ,
برف پیری ,
منت ,
تماشا ,
عمر ,
عشق ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 285 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
تا تو بوي زلفها را ميفرستي با نسيم
شاخه را محكم گرفتن، اين زمان بيفايده است
برگ میریزد، ستیزش با خزان بیفایده است
گاه سکان را رها کردن نجات کشتی است
گاه بین موج و طوفان بادبان بيفايده است
بال وقتی بشکند از کوچ هم باید گذشت
دست و پا وقتی نباشد نردبان بیفایده است
تیر از جایی که فکرش را نميكردم رسيد
دوری از آن دلبر ابرو کمان بیفایده است
تا تو بوي زلفها را ميفرستي با نسيم
سعي من در سر به زيري بيگمان بيفايده است
در من عاشق توان ذرهاي پرهيز نيست
پرت كن ما را به دوزخ، امتحان بيفايده است
از نصيحت كردنم پيغمبرانت خستهاند
حرف موسی را نمیفهمد شبان، بیفایده است
من به دنبال خدايي كه بسوزاند مرا
همچنان میگردم اما همچنان بیفایده است
کاظم بهمنی
برچسبها:
کاظم بهمنی ,
شعر ,
زلف ,
نسیم ,
بی فایده ,
کشتی ,
نجات ,
طوفان ,
موج ,
نردبان ,
تیر ,
دلبر ,
عاشق ,
ذره ,
دوزخ ,
امتحان ,
پیغمبران ,
موسی ,
شبان ,
خدا ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 365 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
بین صدها سرفرازی یک تباهی لازم است
گاه در چشم خلایق روسیاهی لازم است
زندگی شطرنج با خویش است، تا کِی فکر بُرد؟
در میان صفحه گاهی اشتباهی لازم است
رشتهی بین من و او با گره کوتاه شد
معصیت آنقدرها بد نیست، گاهی لازم است
هر که از دل پاکیام دم زد مرا تنها گذاشت
آمدم حفظش کنم دیدم گناهی لازم است
بعد از این در راه عشقم هر گناهی میکنم
در پشیمان کردنم لطف الهی لازم است
ما صراط مستقیم بیتقاطع ساختیم
گفته: لا اکراه فی الدین، پس دوراهی لازم است
کاظم بهمنی
برچسبها:
بهمن کاظمی ,
لطف الهی ,
سرفرازی ,
تباهی ,
شطرنج ,
رشته ,
معصیت ,
دل پاکی ,
گناه ,
صراط مستقیم ,
تقاطع ,
لا اکراه فی الدین ,
شعر ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 258 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
شرمیست در نگاه من، اما هراس نه
کمصحبتم میان شما، کم حواس نه!
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی، التماس نه!
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری فلکزدهام، آس و پاس نه
من میروم، تو باز میآیی، مسیر ما
با هم موازی است ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار تو، از دور واضح است
از عشق خسته میشوی اما خلاص نه!
کاظم بهمنی
برچسبها:
کاظم بهمنی ,
بهمنی ,
کاظم ,
شرم ,
نگاه ,
هراس ,
التماس ,
بی ستارگی ,
آسمانی ,
فلک زده ,
شعر ,
عشق ,
خسته ,
خلاص ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 291 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ماجرای دیوانه دانا
مردي هنگام رانندگي، جلوي حياط يك تيمارستان پنچر شد و مجبورشد همان جا به تعويض لاستيك بپردازد. هنگاميكه سرگرم اين كار بود، ماشين ديگري به سرعت از روي مهرههاي چرخ كه در كنار ماشين بودند گذشت و آنها را به درون جوي آب انداخت و آب مهرهها را برد. مرد حيران مانده بود كه چه كار كند. تصميم گرفت كه ماشينش را همان جا رها كند و براي خريد مهره چرخ برود.
در اين حين، يكي از ديوانهها كه از پشت نردههاي حياط تيمارستان نظاره گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ ديگر ماشين، از هر كدام يك مهره بازكن و اين لاستيك را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعميرگاه برسی. آن مرد اول توجهي به اين حرف نكرد ولي بعد كه با خودش فكر كرد ديد راست ميگويد و بهتر است همين كار را بكند.
پس به راهنمايي او عمل كرد و لاستيك زاپاس را بست. هنگاميكه خواست حركت كند رو به آن ديوانه كرد و گفت: خيلي فكر جالب و هوشمندانهاي داشتی. پس چرا توي تيمارستان انداختنت؟
ديوانه لبخندي زد و گفت: من اينجام چون ديوانهام. ولي احمق كه نيستم.
برچسبها:
دیوانه ,
دانا ,
داستان ,
ماجرا ,
تیمارستان ,
پنچر ,
تعمیرگاه ,
ماشین ,
احمق ,
هوشمند ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 232 |
نويسنده :
ارشیا
| ( نظرات )
|
مواد لازم
کره آب شده 1 فنجان
شکر 1/5 فنجان
آرد 2 فنجان
تخم مرغ 2 عدد
بکینگ پودر 1 قاشق مرباخوری
طرز تهیه در قسمت ادامه مطلب
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
|
|
|