|
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 326 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگیام، غیر زمستان خبری نیست
***
در زندگیام، بعد تو و خاطره هایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست
***
انگار نه انگار دل شهر گرفته ست
از بارش بیوقفهی باران خبری نیست
***
ای کاش کسی بود که میگفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست
***
از روز به هم ریختن رابطهی ما
از خالهزنک بازی تهران خبری نیست
***
گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست
***
در آتش نمرود تو میسوزم و افسوس
از معجزهی باغ و گلستان خبری نیست
***
در فال غریبانهی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
***
گفتی چه خبر؟
گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوریات ای عشق، به قرآن خبری نیست
امید صباغ نو
برچسبها:
شعر ,
شعر معاصر ,
امید صباغ نو ,
گفتی چه خبر؟ ,
عشق ,
قرآن ,
فنجان ,
خبر ,
معجزه ,
گلستان ,
آتش نمرود ,
آتش ,
نمرود ,
باغ ,
افسوس ,
معرفت ,
تهران ,
خاله زنک ,
مصر ,
کنعان ,
یوسف ,
باران ,
غم ,
اندوه ,
زمستان ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 273 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
خانهی قلبم خراب از یکه تازیهای توست
عشقبازی کن که وقت عشقبازیهای توست
***
چشم خون، حال پریشان، قلب غمگین، جان مست
کودکم دستم پر از اسباببازیهای توست
***
تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بینیازیهای توست
***
قصهی شیرین نیفتاده است هرگز اتفاق
هر چه هست ای عشق از افسانهسازیهای توست
***
میهمان خستهای داری، در آغوشش بگیر
امشب ای آتش، شب مهماننوازیهای توست
فاضل نظری
برچسبها:
فاضل نظری ,
خانه قلب ,
بی قراری ,
میهمان ,
آتش ,
مهمان نوازی ,
آغوش ,
قصه ,
شیرین ,
محتاج ,
دلبری ,
چشم خون ,
قلب غمگین ,
کودک ,
اسباب بازی ,
عشق بازی ,
شعر عاشقانه ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 299 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
آن پری روی از درم، روزی فراز آید؟ نیاید
من همیخواهم که عمر رفته باز آید، نیاید
پیش از آن کایام، در پیچد به هم طومار عمرم
نامهای از کوی یار دلنواز آید؟ نیاید
بر سر من سایهی آن آفتاب افتد؟ نیفتد
در کف من، دامن آن سرو ناز آید؟ نیاید
هیچ از آن سودای آن گیسو نیاید بوی سودی
بوی سودی هیچ از امید دراز آید؟ نیاید
طفل اشکم گفت بر رخ، راز عشقم را به مردم
طفل هرگز در شمار اهل راز آید؟ نیاید
تا نبیند آه من، بر من دلش سوزد؟ نسوزد
سنگ تا آتش نبیند در گداز آید؟ نیاید
عقل آن نیرو ندارد کو به گرد عشق پوید
صعوه هرگز در مصاف شاهباز آید؟ نیاید
این همه سازم به ناسازی دور چرخ و آخر
اختر ناساز من ، با من بساز آید؟ نیاید
عاشق شوریده را در دل نگنجد غیر جانان
در دل محمود جز یاد ایاز آید؟ نیاید
از هوای خطهی ری، وز نهاد مردم وی
بویی از شیراز علیین طراز آید؟ نیاید
برچسبها:
شوریده ,
شیراز ,
عشق ,
عاشق ,
عمر ,
یار ,
گیسو ,
شعر ,
امید ,
اشک ,
طفل ,
آتش ,
غزل ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
یک شنبه 17 مرداد 1395 ساعت |
بازديد : 415 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
قانون و جنگل، واژهایی پر محتوا، پیچیده و البته همزاد. دو یار قدیمی که قصه وصال آنها به سالیان بسیار دور برمیگردد. زمانی که هیچ انسانی آن را به خاطر ندارد. به ظاهر جنگل قانون بیبنیاد و نادرستی دارد. چرا که هر کس که اتفاقی ناخوشایند با چاشنی ظلم و ستم میبیند آن را مترادف قانون جنگل میپندارد. برای پیبردن به صحت این ماجرا ابتدا باید جنگل را شناخت. باید جنگل را لمس کرد و با تمام وجود به ماهیت آن پیبرد. بر خلاف تصور، تعریف و تفسیر جنگل آسان نیست اما به زبانی ساده، جنگل مکانی است طبیعی با مجموعهای از درختان، گیاهان، جانوران، حشرات و غیره که بهصورت جوامعی مجزا اما درهم تنیده با یکدیگر در تعامل هستند و سازگار شدهاند. در جنگل هر عضو نقش خاص و مهمی بر عهده دارد و تمام مدت حیات خود به وظیفهاش عمل میکند. برخی ساده و بیآلایش، برخی شاخص و پر زرق و برق. تعدادی تولیدکننده و تعدادی مصرفکننده. عدهای بیآزار و برخی درنده و خونخوار. این مجموعهی عظیم و پیچیده در طی سالیان متمادی در کنار هم بارها و بارها دچار تحولات مختلف شده و میزبان طوفانها و سیلابهای فراوان بودهاند. از چه آتشهایی که نرنجیده ولی جان سالم بدر بردهاند. آفتاب بیرحم تابستان و برف سهمیگن زمستان نتوانسته جنگل و ساکنانش را از پای در بیاورد. پس از هر ماجرا و در گذر هر اتفاق تلخ یا شیرین؛ همچنان چرخهی حیات در جریان بوده و در پس هر مرگی تولدی زیبا نمایان شده است.
چه چیزیست که این مجموعه عظیم و متفاوت، از گیاه و گیاهخوار تا درندهی خونخوار را در کنار هم نگاهداشته و با مهارت تمام و در عین تضادها و پیچیدگیها به اوج شکوه و زیبایی رسانده؟
پاسخ روشن است: "قانون جنگل". آری همه اینها به خاطر آن است که جنگل قانون دارد. قانون واقعی. درست و حسابی. قانونی که مجریان آن وظیفه شناساند. اهل رشوه و زیرمیزی نیستند. با این حال ما انسانها هر وقت که حقی ناحق میشود و ظلمی نمایان میشود، بیرحمانه و ناآگاهانه آن را با قانون جنگل همسان میکنیم! مگر قانون جنگل چیست؟ درست است که گاهی اتفاقاتی خشونتبار رخ میدهد؛ اما آن هم دلیل دارد. هیچ شیری از سر تفنن و خوشگذرانی شکار نمیکند. هرگز بیش از نیازش نمیخورد. حتی باقیمانده غذایش را بیهوده دور نمیاندازد. برای بقیه هم سهمی در نظر میگیرد. شاید برای همین است که میگویند سلطان جنگل است. در جنگل اسرافی وجود ندارد! اگر خونی هم ریخته میشود، توازنی ایجاد میشود. توازنی که منجر به پایداری اکوسیستم میشود. این چیزها همه قانون دارند. چشمان زیبای آهوان بیانگر ذوق و هنر نقاش چیره دست طبیعت هستند که الهام بخش شاعران بسیار شده و زیبایی شعر را به کمال رساندهاند. اما همین موجودات دوستداشتنی اگر تعدادشان از حدی بگذرد، چرخهی حیات با مشکل روبرو خواهد شد. استفاده بیشازحد از گیاهان در نهایت منجر به از بین رفتن این کارخانههای تولید طبیعی خواهد شد که نتیجه آن نابودی حیات است. اینجاست که قانون جنگل خودنمایی میکند.
به راستی که جنگل با قانونش، استاد مدیریت و پایداری است. واژههایی که انسانها پس از دستاندازی و هجوم به جنگل بهعنوان راه چاره و نجات جنگل بیان کردهاند و میخواهند چیزی را به جنگل یاد دهند که خود استاد آن بوده است. جنگل هرگز اهل افراط و تفریط نبوده. این ندانمکاری آدمها است که حال جنگلها دیگر مثل سابق نیست. جنگل اگر زبان داشت –که البته دارد و ما متوجه نمیشویم- حتما فریاد میزد که آی آدمها شما که من و قانونم را به سخره گرفتهاید. اگر راست میگویید چرا قوانین خودتان این همه تبصره دارد؟ چرا مجبور به اصلاحیه میشوید؟ با این وجود همیشه دچار مشکل هستید و هرجا که کم میآورید آن را به جنگل نسبت میدهید.
قانون جنگل علیرغم آنچه که انسانها میگویند، در کنار معدود صحنههای حزنانگیز، سراسر شور و سرزندگی است. طراوت و جلوهی روح بخش جنگل، نوای بلبلان و خروش نهرها همه و همه نمایانگر گوشههای از بهشت خدا هستند که در کنار منافع بیشمار، درسهای بسیاری در دل خود برای انسانها دارند. از هوایی که نفس میکشیم تا لباسی که میپوشیم، از خانههایمان و وسایل مختلف همه و همه محصول جنگلی هستند که قانونش را قبول نداریم. انسان به جنگل زخم میزند تبر میزند میسوزاند، اما جنگل میبخشد. قانون جنگل سوختن و ساختن است. ایثار و فداکاری است. تیشه خوردن و سایه بخشیدن است. کاش همه جا قانون جنگل حکمفرما بود.
به قول سهراب سپهری:
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی سایهاش را بفروشد به زمین
رایگان میبخشد، نارون شاخه خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست
شور من میشکفد.
***
ادامه دارد...
برچسبها:
قانون ,
جنگل ,
انسان ,
آدم ,
طبیعی ,
آتش ,
طوفان ,
سیل ,
خونخوار ,
رشوه ,
زیرمیزی ,
شیر ,
آهو ,
شعر ,
مدیریت ,
مدیریت پایدار ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
یک شنبه 6 تير 1395 ساعت |
بازديد : 820 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
صورتگر نقاشم هر لحظه بتي سازم
وانگه همه بتها را در پيش تو بگدازم
صد نقش برانگيزم با روح درآميزم
چون نقش تو را بينم در آتشش اندازم
تو ساقي خماري يا دشمن هشياري
يا آنکه کني ويران هر خانه که مي سازم
جان ريخته شد بر تو آميخته شد با تو
چون بوي تو دارد جان جان را هله بنوازم
هر خون که ز من رويد با خاک تو مي گويد
با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم
در خانه آب و گل بيتوست خراب اين دل
يا خانه درآ جانا يا خانه بپردازم
مولانا
برچسبها:
جلال الدین محمد بلخی ,
مولوی ,
صورتگر ,
نقاش ,
بت ,
روح ,
نقش ,
آتش ,
ساقی ,
خماری ,
دشمن ,
هوشیاری ,
جان ,
ویران ,
خانه ,
آمیخته ,
بو ,
هله ,
خون ,
خاک ,
مهر ,
همرنگ ,
عشق ,
آب و گل ,
خراب ,
دل ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
پنج شنبه 3 تير 1395 ساعت |
بازديد : 458 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
سیر نمیشوم زتو، ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن، نیست جفا سزای من
با ستم و جفا خوشم، گرچه درون آتشم
چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من
مولانا
برچسبها:
مولانا ,
هما ,
مه ,
جان فزا ,
جور ,
جفا ,
سزا ,
ستم ,
آتش ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
شنبه 4 مهر 1394 ساعت |
بازديد : 480 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
مدیر کل حفاظت از محیط زیست لرستان (مهرداد فتحی بیرانوند) در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به آتشسوزی در جنگلهای منطقه حفاظت شده سفید کوه لرستان (روز جمعه 3 مهر 94) اظهار داشت: این آتشسوزی حوالی ساعت ۱۸ با کمک نیروهای محیطزیست، منابع طبیعی، هلال احمر و تشکلهای مردمی مهار شد.
وی عنوان کرد: با توجه به صعبالعبور بودن منطقه هنوز برآورد دقیقی از میزان آتشسوزی در دست نیست.
مدیر کل حفاظت از محیط زیست لرستان حجم خسارت به جنگلهای منطقه حفاظت شده سفید کوه لرستان را محدود عنوان کرد و گفت: علت وقوع این آتشسوزی بیاحتیاطی گردشگران بوده است.
بیرانوند در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بیان کردهاست که این آتشسوزی عمدی بوده و متأسفانه در این حادثه 20 هکتار از اراضی مرتعی طعمهی حریق شدند.
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت |
بازديد : 851 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ذکر حق ای یار من بسیار کن
تا توانی کار خوش در کار کن
پاک باش و بی وضو یک دم مباش
جز که با پاکان دمی همدم مباش
دور باش از مجلس نقش خیال
صحبتی می دار با اهل کمال
یک سر موئی خلاف دین مکن
ور کند شخصی تو اش تحسین مکن
رهروان راه حق را دوست دار
رهروی می جو و راهی می سپار
گر بیابی جامی از زر یا سفال
نوش کن از هر دو جام آب زلال
گرم باش و آتشی خوش برفروز
بود و نابودت ز سر تا پا بسوز
معنی توحید جامع را بجو
از همه مصنوع صانع را بجو
هرچه بینی مظهر اسما نگر
هر که یابی دوستدار ما نگر
سیدی گر پیشت آید یا غلام
می رسان از ما سلامی والسلام
شاه نعمتالله ولی
برچسبها:
شاه نعمت الله ولی ,
نعمت الله ولی ,
ذکر حق ,
مثنوی ,
توحید ,
برفروز ,
آتش ,
غلام ,
سلام ,
بی وضو ,
پاک ,
پاکان ,
دین ,
تک درخت ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد
|
|
|