آن پری روی از درم، روزی فراز آید؟ نیاید
من همیخواهم که عمر رفته باز آید، نیاید
پیش از آن کایام، در پیچد به هم طومار عمرم
نامهای از کوی یار دلنواز آید؟ نیاید
بر سر من سایهی آن آفتاب افتد؟ نیفتد
در کف من، دامن آن سرو ناز آید؟ نیاید
هیچ از آن سودای آن گیسو نیاید بوی سودی
بوی سودی هیچ از امید دراز آید؟ نیاید
طفل اشکم گفت بر رخ، راز عشقم را به مردم
طفل هرگز در شمار اهل راز آید؟ نیاید
تا نبیند آه من، بر من دلش سوزد؟ نسوزد
سنگ تا آتش نبیند در گداز آید؟ نیاید
عقل آن نیرو ندارد کو به گرد عشق پوید
صعوه هرگز در مصاف شاهباز آید؟ نیاید
این همه سازم به ناسازی دور چرخ و آخر
اختر ناساز من ، با من بساز آید؟ نیاید
عاشق شوریده را در دل نگنجد غیر جانان
در دل محمود جز یاد ایاز آید؟ نیاید
از هوای خطهی ری، وز نهاد مردم وی
بویی از شیراز علیین طراز آید؟ نیاید