گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
مپرس از من چرا در پیله‌ی مهر تو محبوسم
جمعه 2 مهر 1395 ساعت | بازديد : 280 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 

 

همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می‌سازد

زمانی از حقیقت‌های ما افسانه می‌سازد

*** 

سر مغرور من، با میل دل باید کنار آمد

که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می‌سازد

 ***

مرنج از بیش و کم چشم از شراب این و آن بردار

که این ساقی به قدر «تشنگی» پیمانه می‌سازد

 ***

مپرس از من چرا در پیله‌ی مهر تو محبوسم

که عشق از پیله‌های مرده هم پروانه می‌سازد

***

به من گفت ای بیابان گرد غربت! کیستی؟ گفتم:

پرستویی که هر جا می‌نشیند لانه می‌سازد

***

مگو شرط دوام دوستی دوری‌ست، باور کن

همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می‌سازد

 

 

فاضل نظری

  

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


در آسمان خبری از ستاره‌ی من نیست
جمعه 2 مهر 1395 ساعت | بازديد : 301 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

نفس کشیدم و گفتی زمانه جان‌کاه است

نفس نمی‌کشم! این آه از پی آه است

***

در آسمان خبری از ستاره‌ی من نیست

که هر چه بخت بلند است، عمر کوتاه است

***

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا گشتن زمین، ماه است

***

شب مشاهده‌ی چشم آن کمان ابروست

کمین کنید رقیبان سر بزنگاه است

***

اگر نبوسم حسرت، اگر ببوسم شرم

شب خجالت من از لب تو در راه است

فاضل نظری

  

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 2
|
مجموع امتياز : 2


فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
پنج شنبه 1 مهر 1395 ساعت | بازديد : 374 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری

بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

جانب عشق عزیز است فرو مگذارش

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه

به دو جام دگر آشفته شود دستارش

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود

نازپرورد وصال است، مجو آزارش



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


ای که از کوچه معشوقه‌ی ما می‌گذری
پنج شنبه 1 مهر 1395 ساعت | بازديد : 236 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 

این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده است

که به عشق تو قمر قاری قرآن شده است

مثل من باغچه‌ی خانه هم از دوری تو

بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است

بس که هر تکه‌ی آن با هوسی رفت، دلم

نسخه‌ی دیگری از نقشه‌ی ایران شده است

بی‌شک آن شیخ که از چشم تو منعم می‌کرد

خبر از آمدنت داشت که پنهان شده است

عشق مهمان عزیزی‌ست که با رفتن او

نرده‌ی پنجره‌ها میله زندان شده است

عشق زاییده‌ی بلخ است و مقیم شیراز

چون نشد کارگر آواره‌ی تهران شده است

عشق دانشکده تجربه‌ی انسان‌هاست

گر چه چندی‌ست پر از طفل دبستان شده است

هر نو آموخته در عالم خود مجنون است

روزگاری‌ست که دیوانه فراوان شده است

ای که از کوچه معشوقه‌ی ما می‌گذری

بر حذر باش که این کوچه خیابان شده است

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد
پنج شنبه 1 مهر 1395 ساعت | بازديد : 324 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

به دریا می‌زنم، شاید به سوی ساحلی دیگر

مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

***

من از روزی که دل بستم به چشمان تو می‌دیدم

که چشمان تو می‌افتند دنبال دلی دیگر

 ***

به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می‌دانم

به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر

 ***

من از آغاز در خاکم نمی از عشق می‌بینم

مرا می‌ساختند ای کاش، از آب و گلی دیگر

 ***

طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد

من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر

 ***

به دنبال کسی جامانده از پرواز می‌گردم

مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر

فاضل نظری

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


روی قبرم بنویسید دلی عاشق داشت
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 278 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

  روی قبرم بنویسید کسی بود که رفت

لحظه‌ای از غم ایام نیاسود که رفت

بنویسید از آغوش خدا آمده بود

هیچ‌کس هیچ نفهمید چرا آمده بود

بنویسید نفهمید کسی دردش را

هیچ‌کس درک نمی‌کرد رخ زردش را

بنویسید که یک عمر کسی را کم داشت

در نگاهش اثر از حادثه‌ای مبهم داشت

بنویسید هوای دل او ابری بود

بنویسید که اسطوره‌ی بی‌صبری بود

بنویسید پرش لحظه‌ی پرواز شکست

بنویسید دلش را به دل پیچک بست

روی قبرم بنویسید دلی عاشق داشت

دور تا دور دلش یاس و اقاقی می‌کاشت

رج به رج فرش دلش را گره با خون می‌زد

شهرتش طعنه به رسوایی مجنون می‌زد

بنویسید که با عدل جهان مسأله داشت

بنویسید که از عالم و آدم گله داشت

شعر جان‌سوزی اگر گفت، همه از دل بود

بنویسید که او پای دلش در گل بود

بنویسید که پروانه‌صفت سوخت پرش

بنویسید غمی بود به چشمان ترش

بنویسید که همواره غمی پنهان داشت

بنویسید به تقدیر و قضا ایمان داشت

بنویسید جوان رفت کهنسال نبود

بنویسید اگر حرف نزد... لال نبود!

  

تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


رفتیم و پرسش دل ما بی‌جواب ماند
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 307 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟

پر می‌زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟

گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟

تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگ‌های سبزِِ سرآغاز سال کو؟

رفتیم و پرسش دل ما بی‌جواب ماند
حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


خداحافظ گل پونه
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 333 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن
ببین هم گریه‌هام از عشق، چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه گل تنهای بی‌خونه
لالایی‌ها دیگه خوابی به چشمونم نمی‌شونه

یكی با چشمای نازش دل كوچیكمو لرزوند
یكی با دست نامردش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب‌های تو در تو، خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می‌باره از هر سو

خداحافظ گل مریم، گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم

نمی‌دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو كه بیدار بیداری بگو از شب چی می‌دونی
تو این رویای سر در گم، خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه‌ای بودی، تو دست سرد این مردم

خداحافظ گل پونه، كه بارونی نمی‌تونه
طلسم بغضو برداره، از این پاییز دیوونه
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

اگه گفتم خداحافظ، نه این‌که رفتنت ساده‌ست
نه این‌که میشه باور کرد دوباره آخر جاده‌ست
خداحافظ واسه این‌که نبندی دل به رؤیاها
بدونی بی‌تو و باتو، همینه رسم این دنیا

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 375 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

  به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

***

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

***

جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد

که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

***

ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل

بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

***

جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی

که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم

***

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

***

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز

که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم

***

شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین

اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

***

حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد

همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم

 حافظ

 

 تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


دردم جوان زخمم کهن، سوزم هویدا در سخن
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 711 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

دردم جوان زخمم کهن، سوزم هویدا در سخن

دلدار من پیمان شکن، بیچاره دل بیچاره من
***
جسمم در آغوش هوس، جانم همه درد است و بس

بیچاره جان بیچاره تن، بیچاره دل بیچاره من

***

در حسرت جانان من، پروانه گشته جان من

رویَش چو شمع انجمن، بیچاره دل بیچاره من
***

تا او به صحرا پا نهاد، هر سرو در پایش فتاد

رونق فتاد از یاسمن، بیچاره دل بیچاره من
***

داد از دل بی‌رحم او، گردیده جانم سهم او

لیک او نگردد سهم من، بیچاره دل بیچاره من
***

گوید رقیبم هر زمان، برچشم او خیره نمان

بر زلف او چنگی مزن، بیچاره دل بیچاره من
***

جان از جهانی سیر شد، دل در فراقش پیر شد

شد قسمتم تنها شدن، بیچاره دل بیچاره من

یلدا ادب دوست

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 280 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی

کو رفیق راز داری؟ کو دل پرطاقتی؟

شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت

شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی

تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد

غنچه‌ای در باغ پرپر شد ولی کو غیرتی؟

گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند

دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی

روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت

کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی

بس‌که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد

باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی

من کجا و جرأت بوسیدن لب‌های تو

آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی

 

فاضل نظری

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


خالی تر از سکوتم، از نا سروده سرشار
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 274 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار

حالا چه مانده از من؟ یک مشت شعر بیمار

انبوهی از ترانه، با یاد صبح روشن

اما امید باطل، شب دائمی‌ست انگار

با تار و پود این شب باید غزل ببافم

وقتی که شکل خورشید، نقشی‌ست روی دیوار

دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست

بار ترانه‌ها را از دوش عشق بردار

بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم

دیروز: رنگ وحشت، فردا: دوباره تکرار

وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد

پرواز را پرنده، دیگر به ذهن مسپار

شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود

کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار

از پوچ پوچ رویا، تا پیچ پیچ کابوس

از شوق زنده بودن تا خنده‌ای سر دار

 

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


چنان که از قفس هم دو یا کریم به هم- فاضل نظری
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 346 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

چنان که از قفس هم دو یا کریم به هم

از آن دو پنجره ما خیره می‌شدیم به هم 

 ***

به هم شبیه، به هم مبتلا، به هم محتاج

چنان دو نیمه‌ی سیبی که هر دو نیم به هم

 ***

من و توایم دو پژمرده گل میان کتاب

من و توایم دو دلبسته از قدیم به هم

 ***

شبیه یکدگریم و چقدر دل‌گیر است

شبیه بودن گل‌های بی‌شمیم به هم

 ***

من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم

من و تو کوه شدیم و نمی‌رسیم به هم

 ***

بیا شویم چو خاکستری رها در باد

من و تو را برساند مگر نسیم به هم

 

 

فاضل نظری

 

تک درخت

 

 

 



|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 2
|
مجموع امتياز : 2


بیا پیمان ببندیم از جهان هم جدا باشیم
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 372 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

به شهر رنگ ها رفتیم گفتی زرد نامرد است
اگر رنگی تو را در خویش معنا کرد نامرد است

***
تو تصویر منی یا من در این آیینه تکرارم؟
جهان آیینه
ی جادوست زوج و فرد نامرد است

***
چه قدر از عقل می
پرسی چه قدر از عشق میخوانی
از این باز آی نااهل است از آن برگرد نامرد است

***
نه سر در عقل می‌بندم نه دل در عشق می‌بازم
که این نامرد بی‌درد است و آن پر درد نامرد است

***

بیا پیمان ببندیم از جهان هم جدا باشیم

از این پس هر که نام عشق را آورد، نامرد است

فاضل نظری



|
امتياز مطلب : 6
|
تعداد امتيازدهندگان : 2
|
مجموع امتياز : 2


ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 303 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

  ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا

مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا

قصد من از حیات، تماشای چشم توست

ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیا

چشم حسود کور، سخن با کسی مگو

از من نشان بپرس ولی‌ بی‌نشان بیا

ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن

بی‌ آنکه دلبری کنی از این و آن بیا

قلب مرا هنوز به یغما نبرده‌ای

ای راهزن دوباره به این کاروان بیا

فاضل نظری

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


جهان بی‌عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 304 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

نمی‌داند دل تنها میان جمع هم تنهاست

مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست

***

تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من

خودش از گریه‌ام فهمید مدت‌هاست، مدت‌هاست

***

به جای دیدن روی تو در خود خیره‌ایم ای عشق

اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست

***

جهان بی‌عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار

اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد این‌جاست

***

من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل

تحمل می‌کنم هر چند جان‌کاه است و جانفرساست

***

در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی

اگر جایی برای مرگ باشد، زندگی زیباست

 فاضل نظری

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


یا علی، درویش و صوفی نیستم
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 1108 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

ساقی امشب باده از بالا بریز
باده از خم خانه مولا بریز
باده ای بی‌رنگ و آتشگون بده
زانكه دوشم داده‌ای افزون بده
ای انیس خلوت شب‌های من
می‌چكد نام تو از لب‌های من
محو كن در باده‌ات جام مرا
كربلایی كن سرانجام مرا
یا علی، درویش و صوفی نیستم
فاش می‌گویم كه كوفی نیستم

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


علی ساقی رندان بلاکش
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 297 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

به جز دست علی مشکل‌گشا کیست؟!
کلید کنت و کنز مخفیا کیست؟!
کسی جز او توانایی ندارد
که زخم شیعه را مرحم گذارد
غدیر ای باده گردان ولایت
رسولان الهی مبتلایت

***
ندا آمد ز محراب سماوات
به گوش گوشه‌گیران خرابات
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد
تمام انبیا ساغر گرفتند
شراب از ساقی کوثر گرفتند

***

علی ساقی رندان بلاکش
بده جامی که می‌سوزم در آتش
مرا آیینه‌ی صدق و صفا کن
تجلی‌گاه نور مصطفی کن

آغاسی

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


شاهى كه ولى بود و وصى بود، على بود
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 269 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تا صورت پیوند جهان بود، على بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود

شاهى كه ولى بود و وصى بود، على بود
سلطان سخا و كرم و جود، على بود

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داوود، على بود

هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هم ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود

مسجود ملائك كه شد آدم ز على شد
آدم كه یكى قبله و مسجود، على بود

آن عارف سجاد كه خاك درش از قدر
بر كنگره
ى عرش بیفزود، على بود

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
هم عابد و هم معبد و معبود، على بود

آن لحمك لحمى بشنو تا كه بدانى
آن یار كه او نفس نبى بود، على بود

موسى و عصا و یدبیضا و نبوت
در مصر به فرعون كه بنمود، على بود

چندانكه در آفاق نظر كردم و دیدم
از روى یقین در همه موجود، على بود

خاتم كه در انگشت سلیمان نبى بود
آن نور خدایى كه بر او بود، على بود

آن شاه سرافراز كه اندر شب معراج
با احمد مختار یكى بود، على بود

آن قلعهگشایى كه در قلعه خیبر
بركند به یك حمله و بگشود، على بود

آن گرد سرافراز كه اندر ره اسلام
تا كار نشد راست نیاسود، على بود

آن شیر دلاور كه براى طمع نفس
بر خوان جهان پنجه نیالود، على بود

این كفر نباشد سخن كفر نه این است
تا هست، على باشد و تا بود، على بود

  مولوی


تک درخت



|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


از علی آموز اخلاص عمل
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 250 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

از علی آموز اخلاص عمل

شیر حق را دان مطهر از دغل

در غزا بر پهلوانی دست یافت

زود شمشیری بر آورد و شتافت

او خدو انداخت در روی علی

افتخار هر نبی و هر ولی

آن خدو زد بر رخی که روی ماه

سجده آرد پیش او در سجده‌گاه

مولانا

 

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

برای مشاهده متن کامل این شعر زیبا به ادامه مطلب بروید...

 

 



|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاه‌گلی بود
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 867 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 مولای مردان، علی

 توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاه‌گلی بود
اسم صاحاب اون خونه، مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می‌شد، یه کیسه داشت که بر می‌داشت
خرما و نون و خوردنی، هرچی که داشت تو اون می‌ذاشت
راهی کوچه‌ها می‌شد، تا یتیمارو سیر کنه
تا سفره‌ی خالی‌شونو، پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می‌زد، پس کوچه‌های کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه باغای بی‌شکوفه رو
عبادت علی مگه می‌تونه غیر از این باشه
باید مث علی باشه هر کی که اهل دین باشه
بعد علی کی می تونه محرم راز من باشه
درد دلم رو گوش کنه تا چاره ساز من باشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می‌کنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون می‌کنه
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین

محمدرضا آغاسی

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

  تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


عید غدیر خم مبارک
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 356 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

گر خدایی نیست جز رب جلی

لا امیــرالمومنین، الا علــی


تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


علی آن شیر خدا شاه عرب
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 269 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 شیر خدا

 علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی، آگاه است
دل شب محرم سرّ الله است

شب علی دید به نزدیکی دید
گر چه او نیز به تاریکی دید

شاه را دید به نوشینی خواب
روی بر سینه دیوار خراب

قلعه‌بانی که به قصر افلاک
سر دهد ناله زندانی خاک

اشكباری که چو شمع بیزار
می‌فشاند زر و می‌گرید زار

دردمندی که چو لب
در و دیوار به زنهار آید

کلماتش چو در آویزه گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش

فجر تا سینه آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت

روزه‌داری که به مُهر اسحار
بشکند نان جوین افطار

ناشناسی که به تاریکی شب
می‌برد نان یتیمان عرب

تا نشد پردگی آن سرّ جلی
نشد افشا که علی بود علی

شاهبازی که به بال پر راز
می‌کند در ابدیت پرواز

شهسواری که به برق شمشیر
در دل شب بشکافد دل شیر

عشقبازی که هم آغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر

آن دم صبح قیامت تأثیر
حلقه در شد از او دامنگیر

دست در دامن مولا زد در
که علی بگذرد از ما مگذر

شال می‌بست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت را محکم

پیشوایی که ز شوق دیدار
می‌کند قاتل خود را بیدار

ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق

می‌زند پس‌، لب او کاسه شیر
می‌کند چشم اشارت به اسیر

چه اسیری که همان قاتل اوست
تو خدایی مگر ای دشمن دوست

در جهان این همه شور و همه شر
ها علی بشر کیف بشر

کفن از گریه غسال خجل
پیرهن از رخ وصال خجل

 شهریار

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 8
|
تعداد امتيازدهندگان : 2
|
مجموع امتياز : 2


من از لیلا شنیدم یا علی گفت
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 334 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 یا علی(ع)

 من از لیلا شنیدم یا علی گفت
به مجنونی رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

نسیمی غنچه‌ای را باز می‌کرد
به گوش غنچه آندم یا علی گفت

خمیر خاک آدم چون سرشته
چو بر میخاست آدم، یا علی گفت

مسیحا هم دم از اعجاز می‌زد
زبس بیچاره مریم یا علی گفت

مگر خیبر زجایش کنده میشد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت

علی را ضربتی کاری نمیشد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت

دلا باید که هردم یا علی گفت
نه هر دم بل دمادم یا علی گفت

که در روز ازل قالوبلا را
هر آنچه بود عالم یا علی گفت

محمد در شب معراج بشنید
ندایی آمد آن‌هم یا علی گفت

پیمبر در عروج از آسمان‌ها
بقصد قرب اعظم یا علی گفت

به هنگام فرو رفتن به طوفان
نبی الله اکرم یا علی گفت

به هنگام فکندن داخل نار
خلیل‌الله اعظم یا علی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آن‌جا مُسَلَم یا علی گفت

کجا مرده به آدم زنده می‌شد!
یقین عیسی بن مریم یا علی گفت

علی در خم به دوش آن پیمبر
قدم بنهاد و آندم یا علی گفت

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 277 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

همای رحمت

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه‌ی بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را:

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنائی بنوازد آشنا را

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

شهریار

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 149
:: بارديد ديروز : 820
:: بازديد هفته : 11466
:: بازديد ماه : 24745
:: بازديد سال : 93047
:: بازديد کلي : 353429
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری