یا علی(ع)
من از لیلا شنیدم یا علی گفت
به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچهای را باز میکرد
به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته
چو بر میخاست آدم، یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد
زبس بیچاره مریم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
دلا باید که هردم یا علی گفت
نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را
هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید
ندایی آمد آنهم یا علی گفت
پیمبر در عروج از آسمانها
بقصد قرب اعظم یا علی گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان
نبی الله اکرم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار
خلیلالله اعظم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مُسَلَم یا علی گفت
کجا مرده به آدم زنده میشد!
یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
علی در خم به دوش آن پیمبر
قدم بنهاد و آندم یا علی گفت
تک درخت
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
پنج شنبه 14 مرداد 1395 ساعت |
بازديد : 317 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
گفت به مجنون صنمی در دمشق
کای شده مستغرق دریای عشق
عشق چه و مرتبهی عشق چیست؟
عاشق و معشوق در این پرده کیست؟
عاشق یکرنگ حقیقت شناس
گفت: که ای محو امید و هراس
نیست در این پرده بجز عشق کس
اول و آخر همه عشق است و بس
عاشق و معشوق ز یک مصدرند
شاهد عینیت یکدیگرند
عشق مجازی به حقیقت قویست
جذبه صورت کشش معنویست
آتش عشق از من دیوانه پرس
کوکبهی شمع ز پروانه پرس
عشق به هر سینه که کاوش کند
خون دل از دیده تراوش کند
عشق کجا راحت و آسودگی؟
عشق کجا دامن آلودگی؟
گر تو در این سلسله آسودهای
عاشق آسایش خود بودهای
عشق همه سوز و گداز است و بس
نیستی و عجز و نیاز است و بس
آتش عشق از تو گدازد تو را
صافتر از آیینه سازد تو را
عشق کز آن مزرع جان روشن است
یک شررش آتش صد خرمن است
ما که در این آتش سوزندهایم
کشتهی عشق و به او زندهایم
جامی
|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد