گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
چهار شنبه 10 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 214 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
گشته اسباب غرور و دلخوشی
یک زن لاغر سیاه و کشمشی
با قدی چون نردبانی بر چنار
کی توانم راه رفتن در کنار
دستها چون بیل و ناخن دسته بیل
در تنم خنجر کند چون سیخ و میل
موی سر کم پشت و صورت پر ز مو
ماه پر لک گشته این سیمینه رو
چون ببینی خنده هایش پر کشی
یک به یک دندان زرد و سیم کشی
با دماغی تیز و باریک و بلند
چهرهاش کرده فریبا و لوند
چشم و ابرو در هم و مخموره حال
ریز چون بادام خشک و زرد کال
کی زبان آید به کامش در سکوت
میزند مغزم دگر زنگی و سوت
مادری دارد چو رستم پهلوان
نعرهاش لرزد تن شیر ژیان
هفتهای ده شب بیاید خواهرش
پر کند از مرغ و ماهی هیکلش
گشتهام پیر و زمین گیر و علیل
هست تیره روزگار زن ذلیل
برچسبها:
شعر طنز ,
زن ذلیل ,
زن لاغر ,
سیاهه ,
کشمش ,
بیل ,
دسته بیل ,
خنجر ,
دماغ ,
چشم و ابرو ,
بادام خشک ,
فریبا ,
لوند ,
مخمور ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 28 مرداد 1394 ساعت |
بازديد : 2333 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
دوستی با هرکه کردم بلبل نیرنگ بود ظاهرش اهل خلوص و باطنش صد رنگ بود
***
دوستی با هرکه کردم، خصم مادرزاد شـد آشیـان هر جا نمودم، لانه صیـاد شد
آن رفیقی را که با صد خون دل پروردمش عاقبت خنجر کشید و بر سرم جلاد شد
***
رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمیدانم شوم قربان آن دشمن که بویی از وفا دارد
***
برچسبها:
ذوستی ,
نارفیق ,
نیرنگ ,
صد رنگ ,
رفیق بی وفا ,
دشمن ,
وفا ,
خون دل ,
خنجر ,
آشیان ,
لانه ,
صیاد ,
خصم ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد
|
|
|
|