انگار غزل آب نباتی شده باشد
وقتی که دو تا لب قر و قاطی شده باشد
***
لبهای تو با طعم انار است و دو چشمت
شیریست که کم کم شکلاتی شده باشد
***
این طور نگاهم نکن، انگار ندیدی!
شهری پی عشق تو دهاتی شده باشد
***
من با تو خوشم با نمدِ بر سَر دوشم
بگذار که عالم کرواتی شده باشد
***
یک بار به من حق بده، لبهای کبودم
در لیقهی موهات دواتی شده باشد
***
باید که غزلهای مرا هم نشناسی
وقتی که غزل هم صلواتی شده باشد
حسین زحمتکش
تک درخت
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 327 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
شیخم به طنز گفت حرام است مینخور
گفتم به چشم، گوش به هر خر نمیکنم
حافظ
درخانهی من ز نیک و بد چیزی نیست
جز بنگی وپارهای نمد چیزی نیست
از هرچه پزند نیست غیر از سودا
وز هرچه خورند جز لگدی چیزی نیست
«عبید زاکانی »
برچسبها:
شعر طنز ,
حافظ ,
عبید زاکانی ,
می ,
حرام ,
خر ,
چشم ,
گوش ,
خانه ,
نیک و بد ,
نمد ,
سودا ,
لگد ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد